زوکُــل

در جستجوی یقین

زوکُــل

در جستجوی یقین

زوکُــل

اتمیسم منطقی [3]

دوشنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۲۰ ق.ظ
بخش سوم :
  • در مورد وجود فرد مشخص یگانه بنظر می رسد که توابع گزاره ای نقشی ندارند. وقتی می گوییم "رومولوس وجود داشت" اگر رومولوس وجود نداشته باشد جمله فوق بی معنی است، زیرا که رومولوس یکی از مولفه گزاره قبل است که در صورت عدم وجود مولفه های یک گزاره ، گزاره بی معنی خواهد بود.
  • اما این تصور اشتباه است، رومولوس در قضیه "رومولوس وجود دارد" وجود ندارد. ما رومولوس را در اینجا به عنوان یک جزئی "این" تلقی نمی کنیم، بلکه ویژگی های برسازنده رومولس را مد نظر داریم، "x دارای خصوصیت چنین و چنان است" ، این یک تابع گزاره ای است. هنگامی می گوییم رومولس وجود ندارد ، یعنی تابع گزاره ای اخیر هرگز صادق نیست. رومولوس در واقع یک نام نیست، یک توصیف مختصر شده است. چون اگر نام بود و رومولوس وجود نداشت نامی هم نباید موجود بود. پس عبارات توصییفی نام نیستند و این اشتباه است.
  • "انشتین برنده جایزه نوبل است"، گویی که انشتین، و برنده جایزه نوبل، دو نام برای یک شخص واحد اند، این خیال خام است.
  • وقتی می گویم "نویسنده ویورلی وجود دارد"، در واقع یعنی "x ویرولی را می نویسد" که دو ویژگی زیر را دارد :
  • 1-حد اقل به ازای یک x صادق است.
  • 2- حداکثر به ازای یک x صادق است.
  • اگر کسی ویرولی راننشوته باشد نمی تواند صادق باشد، همچنین اگر بیشتر از یک نفر آن را نوشته باشند نیز نمی تواند صادق باشد.
  • عکس این قضایا پیچیده تر از حالت عرفی زبانی است.
  • هر قضیه ای که در مورد نویسنده ویرولی باشد به نحو ضمنی دلالت بر وجود آن دارد.
  • وجود خصوصیتی نیست که بتوان آن را به اشیا حمل کرد.
  • هنگامی که شی ای را می نامیم نمی توانیم در مورد وجود آن سخن بگوییم، بلکه هنگامی که شیی را "توصیف" می کنیم در مورد وجود بحث کرده ایم.
  • ان دسته از امور که در قالب واژه ها بیان می شوند و در واقع مولفه های قضیه به شمار نمی آیند را راسل "نماد های غیر کامل" نام می نهد. اقسام دیگری از نماد های غیر کامل وجود دارند از قبیل مجموعه ها.
  • نماد های غیر کامل اساسا چیزی را باز نمی نمایند.
  • ما باید امور جزئی و مجموعه ها را از هم تمییز دهیم، مجموعه متشکل از دو امر جزئی به نوبه خود یک امر جزئی جدید نیست. با مجموعه به تعداد n امر جزئی می توان 2^n مجموعه دیگر تشکیل داد که تعدادش از خود مجموعه بشتر است. ولی دارای وجود به یک معنا نیستند.
  • اگر این پرسش معنا دار باشد که آیا یک مجموعه می تواند عضو خودش باشد یا نه، آنگاه یقینا"  در همه موارد مربوط به مجموعه های متعارف زندگی روزمره در میابید که هیچ مجموعه عضو خودش نیست، بر این اساس، می توانید به برساختن مجموعه همه مجموعه های اقدام کنید که عضو خود نیستند، و هنگامی چنین کردید می توانید از خود بپرسید این مجموعه عضو خود هست یا نه ؟
  • ابتدا فرض کنیم که این مجموعه عضو خودش است، طبق تعریف این مجموعه عضو خودش نیست، چون در تعریف مجموعه گفتیم که مجموعه ای که اعضای ان عضو خودشان نیستند. حال فرض کنیم که این مجموعه عضو خودش نیست.پس جز مجوعه های که عضو خودشان نیستند، نیستند. پس عضو نقیض آن تعریف هست ،پس جز مجموعه ای هست که عضو خودشان هستند.
  • مجموعه ها نیز مانند توصیفات نماد های غیر کامل(Incomplete symbols) هستند. وقتی می پرسید مجموعه ای عضو خودش هست یا نه سخنی بی معنا گفته اید.زیرا در هر جمله کامل که به نظر میرسد در مورد مجموعه باشد، به آن مجموعه ابدا" اشاره نشده است. و در ان جمله چیزی در مورد مجموعه گفته نشده است.
  • دیگر آنکه می توان استدلال کرد که هیچ تمامیتی نمی تواند عضو خود باشد. باید سلسله مراتبی تعیین کنیم ما با مجموعه های شروع می کنیم که تماما از ترکیب های امور جزئی تشکیل شده اند. این طبقه نخست مجموعه ها هستند.سپس به مجموعه ای میرسیم که اعضاشان از طبقه اول هستند، این طبقه دوم خواهد بود و الی آخر...
  • هیچ تمامیتی در طبقه خود باقی نمی ماند
  • هرگز امکان ندارد که مجموعه ای از یک طبقه به مجموعه ای از طبقه دیگر تعلق داشته باشد.
  • تابع گزاره ای صورتی دیگر برای مجموعه هاست.
  • معضول موجود از عادت ریشه دار تلاش برای نامیدن آنچه که قابل نامیدن نیست نشات می گیرد. اگر یک زبان منطقی خاصی داشتیم وسوسه نمی شدیم که چنین کنیم. فقط می توان امور جزئی را نامید.
  • کل متافیزیک سنتی به دلیل دستور زبان فلسفی می لنگند.
  • یکی از اهداف همه آنچه که گفته ام توجیه عمل تحلیل بود، یعنی توجیه اتمیسم منطقی، توجیه این دیدگاه که می توانبه طور نظری  لو نه در عمل به بسیط ترین امور نهایی رسید که جهان محصول  آن است. و همچنین این بسائط از نوعی واقعیت برخوردارند که به هیچ چیز دیگری تعلق ندارند.
  • امور واقع ان قسم قضایا هستند که بواسطه قضایا ادعا و نفی می شوند. به آن معنا که مولفه های امور واقع هستومند هستند. خود امور واقع ابدا" به درستی هستومند به شمار نمی آیند. نکته اخیر این واقعیت را آشکار میسازد که نمی توان امر واقع را "نامید". امور واقع را فقط می توان ادعا یا نفی کرد.
  • جاوید جعفری

اتمیسم منطقی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی